رﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﮔﺮﮒ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﺍﺩﯾﻢ
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﯼ
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﻣﮑﺘﺐ ﻣﻮﺷﻬﺎ
ﺩﺭﺱ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺻﻔﺘﯽ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﯾﻢ ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﯿﻢ...
رﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﮔﺮﮒ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﺍﺩﯾﻢ
ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﯼ
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﻣﮑﺘﺐ ﻣﻮﺷﻬﺎ
ﺩﺭﺱ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺻﻔﺘﯽ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﯾﻢ ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﯿﻢ...
بزرگترین تراژدی زندگی اینه که
خیلی زود پیرمیشیم
وخیلی دیر عاقل...!!!
وقتی آدمها شمارا
ترک می کنند
پایان داستان شما نیست
این پایان نقش آنها در داستان
شماست
خوشبختی ات را به هیچ کس
گره نزن
حضور دیگران تنها
یک گزینه است نه یک ضرورت
عمر زاهد همه طى شد
«به تمناى بهشت»
او ندانست که در
«ترک تمناست بهشت»
این چه حرفیست که در
«عالم بالاست بهشت»
هر کجا وقت خوش افتاد
همانجاست بهشت ...!
دوزخ از تیرگی بخت درون من و توست
دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت...!
این سخت ترین حالتِ جان دادن بود ؛
او قلبِ مرا شکست و من بخشیدم ...
تقصیرِ خودم بود که عاشق شدم و ؛
بر گورِ غرورِ زخمی ام خندیدم ...
چه حالِ خوبی دارم با تو ،
همه چیز به طرزِ اغراق آمیزی
زیبا و با شکوه شده !
با تو ساده ترین اتفاقات هم شبیهِ
معجزه است و من خوشبخت ترین آدمِ
این حوالی ام،مگر می شود تو را داشت
تو را دید ،با تو حرف زد و بهشت را رویِ
زمین احساس نکرد ؟!
بخدا بهشت همین جاست ،
همین نقطه ای که من هستم ،
همین جا که تو می خندی
تعداد صÙØات : 0